جدول جو
جدول جو

معنی شاه آفرید - جستجوی لغت در جدول جو

شاه آفرید
(دخترانه)
آفریده شاه، نام دختر فیروز پسر یزدگرد پادشاه ساسانی
تصویری از شاه آفرید
تصویر شاه آفرید
فرهنگ نامهای ایرانی
شاه آفرید
(فَ)
دخت فیروز بن یزدگرد بن شهریار که او راقتیبه هنگام فتح سمرقند نزد حجاج فرستاد و حجاج او را به ولید هدیه نمود. و او مادر ابوخالد یزید بن ولید بن عبدالملک است. (مجمل التواریخ و القصص ص 311)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ماه آفرید
تصویر ماه آفرید
(دخترانه)
آفریده ماه، آفریده شده چون ماه، از شخصیتهای شاهنامه، نام زنی زیباروی، همسر ایرج پسر فریدون پادشاه پیشدادی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شاه فرید
تصویر شاه فرید
(دخترانه)
شاه آفرید
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ماه آفرین
تصویر ماه آفرین
(دخترانه)
آفریننده ماه، نام یکی از پهلوانان هم زمان با بابک خرم دین، نام همسر فتحعلی شاه قاجار
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شادآفرید
تصویر شادآفرید
(دخترانه)
آنکه شاد آفریده شد، آفریده شاد
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از وه آفرید
تصویر وه آفرید
(دخترانه)
آفریده خوب
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از به آفرید
تصویر به آفرید
(دخترانه)
آفریده بهتر، به (بهتر، خوبتر) + آفرید (آفریده)، از شخصیتهای شاهنامه، نام دختر گشتاسپ پادشاه کیانی و خواهراسفندیار
فرهنگ نامهای ایرانی
(فَ)
نام کنیزک ایرج بود و بعد از کشته شدن ایرج معلوم گردید که حامله بوده بعد از آن دختری آوردتور نام کردند و منوچهر از آن دختر بهم رسید. (برهان) (از آنندراج) (از فرهنگ رشیدی). نام کنیزکی که محبوبه ایرج و جدۀ منوچهر بود. (از فهرست ولف). و رجوع به یشتها تألیف پور داود ج 2 ص 51 شود:
برآمد برین نیز یک چندگاه
شبستان ایرج نگه کرد شاه...
یکی خوب چهر پرستنده دید
کجا نام او بود ماه آفرید
که ایرج بر او مهر بسیار داشت
قضا را کنیزک از او بارداشت
پری چهر را بچه بد در نهان
از آن شاد شد شهریار جهان.
فردوسی
نام دختر دهقانی که یکی از زنان بهرام گور بود. (از فهرست ولف) :
مهین دخت را نام ماه آفرید
فرانک دگر بد دگر شنبلید.
فردوسی
نام دختر تور. (از فهرست ولف) :
کجا دختر تور ماه آفرید
که چون او کس اندر زمانه ندید.
فردوسی
لغت نامه دهخدا
(فَ)
یا شاه آفرید یا شاهفرند. نام دختر فیروزبن یزدجرد بود که او را حجاج بن یوسف ثقفی به زنی برد. (از ابن خلکان در شرح حال زین العابدین علی بن الحسین ع). و رجوع به شاهفرند شود
لغت نامه دهخدا
(ب هْفَ)
نیکوآفریده. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(بِهْ فَ)
ابن ماه فروردین. ایرانی، خراسانی (قرن اول و دوم هجری). وی در زمان ابومسلم خراسانی آیینی جدید آورد و مبنای آن همان دیانت زردشتی بود که با تعلیمات اسلامی مزج شده بود. کتاب مذهبی او بفارسی بود. او دستور داد پیروانش خورشید را پرستش کنند و هنگام نماز بر سمتی که خورشید باشد، متوجه شوند و ثروتشان از چهارصد درهم نمی بایست تجاوز کند. آنان مکلف بودند که در آبادی راهها و پلها کوشش کنند و همیشه یک هفتم دارایی را در این راه صرف نمایند. پیروان او را به آفریدیه گویند. مؤبدان زردشتی با او مخالفت کردند و شکایت نزد ابومسلم بردند و گفتند وی نه مسلمان است و نه زردشتی و موجب اخلال هر دوآیین است. عبدالله شیعه او را در کوههای بادغیس بگرفت و نزد ابومسلم برد و او را کشتند. (فرهنگ فارسی معین). در ابتدای دولت عباسی پیش از ظهور ابی العباس، مردی بنام به آفرید مجدی دینی آورد که نماز پنجگانه به تیاسر از قبله و بدون سجود کردی و نیز کهانت ورزیدی. تا آنکه ابومسلم شبیب بن دراح و عبدالله بن سعید، به اومسلمانی عرضه کردند و او بپذیرفت. سپس او را به تهمت کهانت بکشتند و تا زمان ابراهیم بن عباس صولی جماعتی از پیروان او بخراسان بوده اند. (ابن الندیم از کتاب الدوله العباسیۀ ابراهیم عباس صولی یادداشت بخط مولف). رجوع به مزدیسنا و تأثیر آن بر ادب پارسی ص 19و یشتها ج 1 ص 391 و ج 2 ص 278 و سبک شناسی ج 1 ص 134 شود. و رجوع به بهافرید و دایره المعارف فارسی شود، زینت و آرایش. (ناظم الاطباء). رجوع به بهاء شود
به آفرین. نام خواهر اسفندیار. (ناظم الاطباء) (از اشتینگاس). نام خواهر اسفندیار، دختر گشتاسب:
چو پردخته شد از بزرگان سرای
برفتند به آفرید و همای.
فردوسی.
ابا خواهر خویش به آفرید
بخون مژه هر دو رخ ناپدید.
فردوسی
لغت نامه دهخدا
(فَ)
بیت قصیده. شاه بیت. بهترین فرد و بیت قصیده یا غزل
لغت نامه دهخدا
تصویری از داد آفرید
تصویر داد آفرید
از نامهای خدایتعالی، آفریده و خلق شده از داد و عدل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از به آفرید
تصویر به آفرید
نیکو آفریده
فرهنگ لغت هوشیار
بیتشاه بیت بهترین فرد و بیت قصیده یا غزلدهخدا ج۱۷ص۱۷۴ معنی
فرهنگ گویش مازندرانی